متن شعر و آهنگ-متن های عاشقانه و...رضا صادقی

[RB:Rozblog_Dynamic_Code] [RB:Rozblog_Js]
بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما

نویسندگان

امکانات جانبی

متن شعر و آهنگ-متن های عاشقانه و...رضا صادقی

بازدید: 1191
دسته بندی: رضا صادقی,,

متن شعر و آهنگ-متن های عاشقانه و...

وقتی رفتی...


وقتی رفتی همه چی رفت*****همه ی دلبستگی رفت
شب و روز من یکی شد*****حتی حس زندگی رفت
دیگه بی تو مرده بودم*****حرف مردم شده بودم
توی آغوش نبودت******تو خودم گم شده بودم
وقتی رفتی تازه فهمیدم کی بودی****برای من تپش زندگی بودی
وقتی رفتی دیگه اون پنجره خوابید****وقتی رفتی آره رفتی وقتی رفتی
از تو مونده یادگاری****واسه ی من بی قراری
خنده رو لبام اما*****از دلم خبر نداری
نه تو بودی نه ترانه*****نه یه حرف عاشقانه
من مگه از تو چی خواستم ****فقط و فقط بهانه

رضا صادقی

 

[ دوشنبه 22 مهر1392 ] [ 8:25 بعد از ظهر ] [ sara ] [ 7 نظر ]

 


تو با منی


تو با مني هرجا برم مهر تو بند جونمه
عشقت نميره از سرم تو پوست و استخونمه
يکدم اگه نبينمت يه دنيا دلتنگت ميشم
نگاه دريايي تو آبيه روي آتيشم

واست دلم واست تنم , واست تمام زندگيم
از تو دوباره من شدم با تو تموم شد خستگيم

نم نم بارون چشام گواه عشق پاکمه
همنفس قسمت من دوست دارم يه عالمه
قشنگ ترين خاطره هام با تو و از تو گفتنه
آرامش وجود من صداي تو شنفتنه

تو با مني هرجا برم مهر تو بند جونمه
عشقت نميره از سرم تو پوست و استخونمه
يکدم اگه نبينمت يه دنيا دلتنگت ميشم
نگاه دريايي تو آبيه روي آتيشم

واست دلم واست تنم , واست تمام زندگيم
از تو دوباره من شدم با تو تموم شد خستگيم

رضا صادقی

                       تقدیم به عشقم ماهان

 

 

[ پنجشنبه 17 مرداد1392 ] [ 11:59 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


درد عشق

 

به پایین نشستن خیالت نره
من از خیلی ها خیلی بالا ترم
من اونقد دارم که با یک نفس
تموم غماتو یکجا میخرم
مثل خاک قالی که باید تکوند
مثل شیشه غم که باید شکست
به این آسمون طلایی قسم
به این سفره باز و نونی که هست

فقط عشق می تونه با بودنش
یه دنیا ی غمگینو شادش کنه
کم آورده بودم به دادم رسید
خدا درد عشقو زیادش کنه



خودم خم شدم تا تمام تنم
واسه جاده زندگی پل بشه
کنارت نشستم مدد خواستم
که کار نشد با توکل بشه

فقط عشق می تونه با بودنش
یه دنیا ی غمگینو شادش کنه
کم آورده بودم به دادم رسید
خدا درد عشقو زیادش کنه

رضا صادقی

 

 

[ دوشنبه 7 مرداد1392 ] [ 6:47 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


خدا با منه...

یه احساسه خوبی مثه خواب ناز

مثه یک نوازش تو اوج نماز

یه شوق عجیبی واسه پر زدن

تو دستای یک عشق پر پر زدن

مثه خیس شدن زیر بارون شب

مثه نقش لبخند رو مینای لب

یه حرفی مثه آیه ی ربنا

قبوله تمنایی از آشنا

…………….

خدابا منه تا تو با من عجینی

کی میگه بده عشق پاک زمینی

 

…………….

خدا با منو تو شکوهو سکوت

سکوتی پر از حرف بارون زده

تمام سرانجامو آغاز ما

همین حس خوبه کی میگه بده

ببین سایه عشق از ما چی ساخت

ببین حالمون خوبه ما عاشقیم

واسه دیدن شهر دریاییو

خدا با منو تو ، تو یک قایقیم

…………….

خدا با منه تا تو با من عجینی

کی میگه بده عشق پاک زمینی

رضا صادقی

 

 

[ شنبه 7 اردیبهشت1392 ] [ 7:25 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


تو با منی...

تو با مني هرجا برم مهر تو بند جونمه
عشقت نميره از سرم تو پوست و استخونمه
يکدم اگه نبينمت يه دنيا دلتنگت ميشم
نگاه دريايي تو آبيه روي آتيشم

واست دلم واست تنم , واست تمام زندگيم
از تو دوباره من شدم با تو تموم شد خستگيم

نم نم بارون چشام گواه عشق پاکمه
همنفس قسمت من دوست دارم يه عالمه
قشنگ ترين خاطره هام با تو و از تو گفتنه
آرامش وجود من صداي تو شنفتنه

تو با مني هرجا برم مهر تو بند جونمه
عشقت نميره از سرم تو پوست و استخونمه
يکدم اگه نبينمت يه دنيا دلتنگت ميشم
نگاه دريايي تو آبيه روي آتيشم

رضا صادقی

 

 

[ شنبه 7 اردیبهشت1392 ] [ 7:23 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


بخند...

تو دلم نقلِ یه حرفایی هست
که بگم میری ، نگم میمیرم
بعضیا بدجوری  عاشق میشن
 عشق یعنی تو بمون من میرم

تو که میری ، نفسم میگیره
همه ی خستگیات یک جا چند
تو بخندی همه چی حل میشه
تو بخندی ، همه چی خوبه

بخنـــــد ….
بخنـــــد …. ..
بخنـــــد ……

همه چی خوبه فقط دلتنگم
آخه هیچی مثل دلتنگی نیست
دوتا دریاچه تو چشماته ولی
هیچ دریاچه ای این رنگی نیست

هنوزم دورِ خودم میچرخم
منو این عقربه ها هم دردیم
ساعتا از سرِ هم رَد میشن
ما فقط میریم و برمیگردیم

تو دلم نقلِ یه حرفایی هست
که بگم میری ، نگم میمیرم
بعضیا بدجوری  عاشق میشن
 عشق یعنی تو بمون من میرم

تو که میری ، نفسم میگیره
همه ی خستگیات یک جا چند
تو بخندی همه چی حل میشه
تو بخندی ، همه چی خوبه

بخنـــــد ….
بخنـــــد …. ..
بخنـــــد ……

همه چی خوبه فقط دلتنگم
آخه هیچی مثل دلتنگی نیست
دوتا دریاچه تو چشماته ولی
هیچ دریاچه ای این رنگی نیست

هنوزم دورِ خودم میچرخم
منو این عقربه ها هم دردیم
ساعتا از سرِ هم رَد میشن
ما فقط میریم و برمیگردیم

تو که رفتیو رسیدی به بهار
هنوزم اینجا سرِ کوها برفه
آخرش عشق تو ویرونم کرد
مَرد ویرون بشه خیلی حرفه

تو که رفتیو رسیدی به بهار
هنوزم اینجا سرِ کوها برفه
آخرش  عشق تو ویرونم کرد
مَرد ویرون بشه خیلی حرفه

رضا صادقی

ترانه سرا : سید علی ضیا

 تقدیم به عشقم

ماهان

 

[ جمعه 6 اردیبهشت1392 ] [ 7:56 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


قربون برم خدارو...

قربون برم خدا رو دنيا چقدركوچيكه

مرزديروزوامروزقدريه مو باريكه

چه خنده دار حالت دلم برات مي سوزه

برگشتي كه چي بشه فكر كردي كه ديروزه

اون روزي كه مي رفتي اشكام چه ريزه ريزه

ببين حالا چه جوري اشكات داره مي ريزه

بي تفاوت مي رفتي پيش تو مي شكستم

حالا تو مي شكنيوبي تفاوت نشستم

اون روزي كه روزت بودروزام بد گرفتي

حرفات تو گوش من موند يادت ميادچي گفتي

صداي طق طوق استوخونام شنيدي

اما با طعنه گفتي شتر ديدي نديدي

يادت مياد مي گفتي هر چي كه بود بازي بود

طفلي دلم كه حتي به بازيم راضي بود

ياد مياد ميگفتي پير شديوبريدي

حالا من اينو مي گم كه خيلي ديررسيدي

من از تو ياد گرفتم ساده گذشتنارو

يا آخرين كلامونامه نوشتنارو

من از تو ياد گرفتم برم به يك بهانه

اونم بشه سكانس آخر عاشقانه

حالا برو از اينجا بروهرجا تونستي

دور شدي از خيالم تو خودت اينو خواستي

يه روزبهم مي گفتي عشقم خيال وروياست

نوبتيم كه باشه اين دفعه نوبت ماست

رضا صادقی

 

[ چهارشنبه 4 اردیبهشت1392 ] [ 8:54 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


خنده های زورکی...

نگاه خسته به درهاي بسته
کشتي دلها به گل نشسته
هوا چه دلگير دلا گرفته
دل نگروني هفت روز هفته
دفتر پير صداي خستم
ديگه پوسيده تو شب اسيره
دل که يه عمري پر از صفا بود
بس شده زخمي داره ميميره
نفس نمونده واسه ادامه
تنها رفيقم اين سايه هامه
ديگه بريدم خسته و پيرم
دروغ و حرفام تو خنده هامه....

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 4 اردیبهشت1392 ] [ 8:51 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


شیر خسته

هرکی فهمید که بریدی میخواد از تنت ببره

واسه شیر خسته ،موشم،یلی میشه و میغره

تا بدونن شدی خسته،همه میپرن به جونت

تیکه تیکتو می دزدن،حتی قلب مهربووونت

دیگه تسلیم میشی وقتی ،توی گله ی شغالا

آشناهارو ببینی که غریبن دیگه حالا

حتی اونایی که روزی،همه یاور بودن و کس

وقتی افتادی میبینی که میشن به شکل کرکس

وقتی قیمت شهاااامت کمتر از قیمته نونه

وقتی نقل نقد و سکست،هر شغالی مهربونه

نون تو خون زدن یه عادت، هر حماقتی رشااادت

قربونت برم خدایا تورو می خوان واسه حاجت

دیگه انگار وقته اونه از خدا هم با خبر شد

زیر بارون رفت و با عشق ،بود و موند و خیس تر شد

باید از این من خودخواه،مرد و عاشقونه دل کند

وقته اونه ما نذاریم،که یه دلال بگه دل چند!!!!

دل بی قرار پاک چند؟؟؟

عاشقای سینه چاک چند؟؟؟

مهربونی ،هم زبونی
حتی دل های هلاک چند؟؟؟

خنده ی از ته دل چند؟؟؟

تن و جون و آب و گل چند؟؟؟

حتی روزهای جوونی

آدمای ساده دل چند؟؟؟

رضا صادقی

 

[ یکشنبه 20 اسفند1391 ] [ 10:14 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


دروغ گفت

بهم گفت که دوسم داره ، بهم گفت منو می خواد
بهم گفت اکه پاش باشه ته حادثه میاد
بهم گفت که نفسهاشم اگه باشم میمونه
بهم گفت شور بودن رو توی نگام میخونه


دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت


میگفتش من هواشم تموم قصه هاشم
میگفتش ابروشم همیشه روبه روشم
می گفت از خاکی دوره میگفت سنگ صبوره
می گفت تنها نمیشم می گفت میمونه پیشم


دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت

بهم میگفت که زندگیشمو با من عجینه
می گفت چشمای من واسش یه دنیاست سرزمینه
می گفت طاقت میاره بچگی هامو بدی هام
می گفت از من میرونه خونه دلهام خستگی هام
بهم می گفت که مثل هیچکس نیست
می گفت توی نگاهش خاروخس نیست
می گفت طاقت نمیاره نباشم
میگفت از فکر شم میمیره که فکر کنه از دنیاش جداشم
اینارو اون بهم گفت


دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت

رضا صادقی

 

[ پنجشنبه 10 اسفند1391 ] [ 10:42 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


نقطه سر خط

زندگی نقطه سر خط            بی وفایی شده عادت

تو نوشته بودی دیدار                سه تا نقطه به قیامت

زندگی نقطه سر خط               تلگرافی شده نامه ات

قلبمو مچاله کردی                   لای نقطه چین نامه ات

عزیزم نقطه ته خط                برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه                 عوض جواب نامه ات

با سی و دو حرف دلگیر             مختصر مفید و ساده

گفتی که سایه ی عشقت        از سرم خیلی زیاده

زیر درد و خط کشیدی               ضربدر زدی رو اسمم

تا بدونم  که به عشقت           تا که جون دارم طلسمم

عزیزم نقطه ته خط                برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه                 عوض جواب نامه ات

روی یک کاغذ بی خط                 حرفای خسته به نوبت

روی سرزمین نامه ات                   حرف
"ت"کرده قیامت

ت مثل تو  مثل تردید                ت مثل آخر طاقت

مثل تنهایی  مثل آخر خیانت

رضا صادقی

 

[ پنجشنبه 10 اسفند1391 ] [ 10:39 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


وقتی نمی بینم تورو

دلم برات تنگه عزيز يادي نميکني ز من
دارم ديوونه مي شم و نمي بيني نياز من
مي خوام ببينمت ولي فاصله از من تا خداست
خودم هزار و يک طرف همه حواسم به شماست

وقتي نمي بينم تورو چشمامو واسه کي بخوام
نفس برام سمي مي شه هوا رو واسه کي بخوام
انگار نه انگار که دلي براي بودن تو بود
رفتي و بين آدما شدم يکي بود و نبود

يه جور واقعي تو رو حس مي کنم توي تنم
به جون تو بدون تو ديگه دارم دق مي کنم
صورت ماه تو عزيز ديواراي خونه شده
هر کي ميبينتم ميگه طفلکي ديوونه شده

تو رو خدا راضي نشو بيشتر از اين هدر بشم
ديگه بسه راضي نشو اين جوري در بدر بشم

رضا صادقی

 

 

[ پنجشنبه 10 اسفند1391 ] [ 10:36 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


با ما بد کردی...

نمي تونم ببخشمت
دور شو برو نبينمت
تيکه اي بودي از دلم
خشکیدي و بريدمت
هزارو يک رنگي بدون
دروغ و نيرنگي بدون
واسه دل عاشق من
بد نا مي و ننگي بدون
راهمو سد کردي عزيز
عشقمو رد کردي عزيز
خودت ندونستي چي کردي
با ما بد کردي عزيز
يادت مياد گفتم بهت اگه نميشي مرهمم
تورو خدا زخمم نشو که تيکه پارست بدنم
تو حين نا باوريها تو هم شدي يک زخم نو
هيچ نميخوام مثل توشم از جلوي چشام برو

رضا صادقی

 

[ یکشنبه 1 بهمن1391 ] [ 5:55 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


مرگ و زندگی

اون حلقه که تو دستته ، طناب اعدام منه
ستاره ی غرق به خون تو سفره ی شام منه
تو اون جا غرق زندگی ، من این جا غرق مردنم
مثل یه دیوونه دارم اشک می ریزم ، جون می کنم



از خونه بیرون می زنم ، طاقت موندن ندارم
باید بیام ببینمت ، یه هدیه ای برات دارم
چه قدر شلوغه کوچتون ، ببین چه شور و حالیه
اما تو سفره عقدتون ، جای یه چیزی خالیه
مگه می شه تو این لباس ، نبینمت رویای من
فقط بذار نگات کنم ، چیزی نگو ، حرفی نزن

بی دعوت اومدم ببخش ، مهمون ناخونده منم
خواستم کنار تو باشم ، لحظه ی پرپر زدنم
چیزی برام نمونده که وصلم کنه به این زمین
غیره یه رگ که بعد تو ، پاره می شه فقط همین

چشماتو روی من نبند ، نترس دارم تموم می شم
رو سفره ی عقدت می خوام گل های قرمز بپاشم
این دم آخر بذار تا نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه

این دم آخرم بذار نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه

رضا صادقی

 

[ یکشنبه 28 آبان1391 ] [ 10:50 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


وقتی نمی بینم تورو...

دلم برات تنگه عزيز يادي نميکني ز من
دارم ديوونه مي شم و نمي بيني نياز من
مي خوام ببينمت ولي فاصله از من تا خداست
خودم هزار و يک طرف همه حواسم به شماست

وقتي نمي بينم تورو چشمامو واسه کي بخوام
نفس برام سمي مي شه هوا رو واسه کي بخوام
انگار نه انگار که دلي براي بودن تو بود
رفتي و بين آدما شدم يکي بود و نبود

يه جور واقعي تو رو حس مي کنم توي تنم
به جون تو بدون تو ديگه دارم دق مي کنم
صورت ماه تو عزيز ديواراي خونه شده
هر کي ميبينتم ميگه طفلکي ديوونه شده

تو رو خدا راضي نشو بيشتر از اين هدر بشم
ديگه بسه راضي نشو اين جوري در بدر بشم

رضا صادقی

 

[ دوشنبه 15 آبان1391 ] [ 7:59 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


دلم می خواد...

دلم ميخواست بازم تو رو
يه شب تو خواب ميديدمت
مثل گلاي نيلوفر
از روي آب ميچيدمت
بازم ميشد با هم ديگه
كنار دريا بشينيم
يا بپريم به آسمون
آبيه عشق رو ببينيم
دلم ميخواست با هم ديگه
تنهايي رو غال بزاريم
دل بكنيم از اين قفس
براي هم بال بزاريم
سر بزاريم رو دوش هم
براي هم گريه كنيم
با همه مهربون باشيم
براي هم گريه كنيم
يه پل رو آبا بزنيم
دو رنگي رو دور بزنيم
به مركز عاشق شدن
نقطه پرگار بزنيم
بگيم به هم از دل و جون
من ميمونم تو هم بمون
نريم سراغ ديگرون
پا نزاريم رو عهدمون
اگه يكيمون بميره
اون يكي آروم نگيره
اون يكي آروم نگيره
عاشق بمونه تا كه هست
چون كه به عهدش اسيره
يعني اينا خياليه
فقط يه قاب خاليه
يعني اينا خياليه
فقط يه قاب خاليه
داشتن تو براي من آرزوي محاليه
داشتن تو براي من آرزوي محاليه
كاشكي ميشد كه روياهام رنگ حقيقت بگيرن
تموم درد و غصه ها تو جاي سرد بميرن
كاشكي ميشد كه تا ابد من و تو مال هم باشيم
براي پرواز از قفس پراي بال هم باشيم
دلم ميخواست بازم تو رو
يه شب تو خواب ميديدمت
مثل گلاي نيلوفر
از روي آب ميچيدمت
بازم ميشد با هم ديگه
كنار دريا بشينيم
يا بپريم به آسمون
آبيه عشق رو ببينيم
بگيم به هم از دل و جون
من ميمونم تو هم بمون
نريم سراغ ديگرون
پا نزاريم رو قولمون
اگه يكيمون بميره
اون يكي آروم نگيره
اون يكي آروم نگيره
عاشق بمونه تا كه هست
چون كه به عهدش اسيره...

رضا صادقی


 

[ یکشنبه 14 آبان1391 ] [ 8:48 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


دل سنگی...

خودموگول ميزنم توي دورنگي

نمي خواستم ببينم دل سنگي


مي ديدم داشتي يواش يواش ميرفتي


اماخواستم خوش باشي توي زرنگي


هي مي گفتم دل خوش فردا مي مونم


واسه خوندن توبودي تنهابهونم


هي مگفتم به خودم همش خياله


همي اين حرفايه شوخي ميدونم


تو چشات برقي نبود مثل گذشته


تازه فهميدم از اين حرفا گذشته


من همونيم كه بودم توداري عوض ميشي

رضا صادقی

 

[ شنبه 13 آبان1391 ] [ 8:34 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


به تو مدیونم...

واسه این که از تو دورم ، به تو مدیونم
واسه کشتن غرورم ، به تو مدیونم
تو که حرمتو شکستی ، پای عهدت ننشستی
گرچه بازم تو نیازم ، لحظه هامو بد می بازم ، به تو مدیونم

واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونم
این که از غم می نویسم ، به تو مدیونم
این که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردم
پی آرامشی که بردی و من پی اش می گردم ، به تو مدیونم
به تو مدیونم ، به تو مدیونم

به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشه
به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه
به تو مدیونم ، منو دادی به بی بها بهانه
به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه

به تو مدیونم ، شکستی حرمت شب و من و ماه
به تو مدیونم ، کم آوردی و رفتی اول راه
به تو مدیونم عزیزم واسه این حال مریضم
اگه مثل برج سنگی جلوی چشات می ریزم ، به تو مدیونم
به تو مدیونم ، به تو مدیونم

به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشه
به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه
به تو مدیونم ، منو دادی به بی بها بهانه
به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه

به تو مدیونم و دینم رو ادا می کنم ، حتما
نشونت می دم چه رنجی داره هر چی کردی با من
واسه این که تو خجالت محبتات نمونم
جونمم می دم و می بینی پای حرفمم می مونم
به تو مدیونم و دینم رو ادا می کنم ، حتما
نشونت می دم چه رنجی داره هر چی کردی با من
واسه این که تو خجالت محبتات نمونم
جونمم می دم و می بینی پای حرفمم می مونم

به تو مدیونم ، به تو مدیونم
به تو مدیونم ، به تو مدیونم

رضا صادقی

 

[ جمعه 12 آبان1391 ] [ 8:29 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


خدا رو چه دیدی...

خدا رو چه دیدی ، شاید با تو باشم
شاید با نگاهت از این غم رها شم
خدا رو چه دیدی ، شاید غصه رد شد
دلم راه و رسم این عشق رو بلد شد
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت

خدا رو چه دیدی ، تو شاید بمونی
شاید غصه هامو ، تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی ، شاید دل سپردی
شاید عشقمون رو تو از یاد نبردی
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت

تو ترسی نداری از عشق و جدایی ، می خوای پر بگیری به سمت رهایی
برای تو موندن دلیلی نداره ، برات حرف رفتن شده راه چاره
خدا رو چه دیدی ، تو شاید بمونی
شاید غصه هامو ، تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی ، شاید دل سپردی
شاید عشقمون رو تو از یاد نبردی
خدا رو چه دیدی ، خدا رو چه دیدی

رضا صادقی

 

[ پنجشنبه 11 آبان1391 ] [ 7:10 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


می خوام تورو...

 

می خوام تو رو که باشی ، جون بدی تا نمیرم
عزیز هم ترانه ، تو واژه ها اسیرم
می خوام تو رو که باشی ، تو دم دم نفس هام
تو لحظه های دردم ، محکم بگیری دست هام

می خوام تو رو که باشی حتی اگه نباشم
حتی اگه تو رویات ، خیال رفته باشم
می خوام تو رو که باشی ، گم بشی تو وجودم
حتی وقتی نبودی ، من عاشق تو بودم

از من بخواه که باشم ، کم نیارم تو دستات
پرپر بشم تو حس ناز لطیف چشمات
از من بخواه که باشم ، بودنی رنگ موندن
حست کنم تو رگ هام عین ترانه خوندن

از تو می خوام که باشی ، باشی و باشه یاور
تو لحظه هام بمونی تا دم دم های آخر
از تو می خوام که باشی تا که ترانه باشه
اگه یه روز بمیرم ، اگه یه روز بمیرم
اگه یه روز بمیرم ، رو شونه ی تو باشه

رضا صادقی


 

[ چهارشنبه 10 آبان1391 ] [ 8:8 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


دل من حالش خوشه...

دل من حالش خوشه ...اصلا بلد نيست بگيره...
اما خيلی تنگ ميشه... گاهی می ترسم بميره...
اما بازم به خودش مياد و سوسو ميزنه...
باز حياط خلوت سينمو جارو ميزنه...
می گمش تا كی میخوای عاشق بشی و بشكنی...
به روی خودش نمی ياره... می پرسه بامنی...؟؟!!
با كيم...
با توی عاشق  پيشه ی سر به هوا
با توی ديوونه ی در به در بی سر و پا
با تو كه هر چی دارم می كشم از دست توئه
با تو كه هر جا ميرم مسير در بست توئه
كی می خوای دست از سر آبروی من برداری...
كی می خوای عقلی كه دزديدی سر جاش بذاری...
كی می خوای بزرگ بشی سنگين بشينی سر جات...
سر به راه بشی و دنيا رو نذاری زير پات

رضا صادقی

 

[ سه شنبه 9 آبان1391 ] [ 11:55 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


بی خداحافظ

 

به همین سادگی رفتی بی خداحافظ عزیزم 

سهم تو شد روز تازه سهم من اشك که بريزم        

به همين سادگي کم شد عمر گل بوته تو دستم

گله از تو نيست می دونم خودم اينو از تو خواستم

 

به جون ستاره هامون تو عزيزتر از چشامی

هر جا هستی خوب و خوش باش تا ابد بغض صدامی

 

تو رو محض لحظه هامون نشه باورت يه وقتی

كه دوست ندارم اينو به خدا گفتم به سختی

 

من اگه دوست نداشتم پای غمهات نميموندم

واست اين همه ترانه از ته دل نميخوندم

 

اگه گفتم برو خوبم واسه اين بود که ميديدم

داري آب ميشی ميميری اينو از همه شنيدم

 

دارم از دوريت ميميرم تا کنار من نسوزي

از دلم نميری عمرم نفسامي که هنوزي

 

تو رو محض خيره هامون كه نفس نفس خدا شد

از همون لحظه كه رفتي روحم از تنم جدا شد

 

تو که تنها نميمونی من تنها رو دعا کن

خاطراتمو نگه دار اما دستامو رها کن

 

دست تو اول عشقه بسپرش به آخرين مرد

مردی که پشت يه ديوار واسه چشمات گريه می کرد

گريه می کرد

گريه می کرد

گريه می کرد

گريه می کرد...  

رضا صادقی

 

[ چهارشنبه 3 آبان1391 ] [ 11:34 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


رویای دریا

یه لحظه ام نمی تونم باور کنم نباشی

من حاضرم بمیرم و فقط تو زنده باشی

وقتی که هستی هستیم تموم خاک دنیاست

شاهد عشق پاک ما اشک کنار دریاست

روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره

آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره

آره کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته

بیا با هم نزاریم رویای دریا بمیره

یه لحظه هم سخته که بودنت رو حس نکردن

یه حسیه شبیه حسه سرد و تلخ مردن

نمی تونم نمی زارم نمی خوام و نمیشه

تموم لحظه هامون و به خاطره سپردن

یه ثانیه اش یه عمره فکر کنم که دیگه نیستی

آهای جدایی نمی زارم پیش روم بایستی

من از خدا می خوام که عشقم و واسم بزاره

تو هم بدون دیگه برام یه عشق ساده نیستی

رضا صادقی

 

[ چهارشنبه 3 آبان1391 ] [ 11:16 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


چقدر سخته...

چقدر سخته كه عشقت روبروت باشه نتونی هم صداش باشی

چقدر سخته كه یك دنیا بها باشی نتونی كه رها باشی

چقدر سخته كه بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی

چقدر سخته كه زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی

چه بدبخته قناری كه بخونه اما رویاش حس بیرونه...

چه بدبخته گلی كه مونده تو گلدون غمش یك قطره بارونه...

چقدر سخته كه چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده

چقدر سخته كه عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چنده

چقدر سخته كلامت ساده پرپر شه نتونی ناجی اش باشی

چقدر سخته كه رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشی

چقدر سخته كه تو خونه عین مهمون شی، بپوسی، خسته بیرون شی

چقدر سخته دلت پر باشه ساكت شی، ولی تو سینه داغون شی

چقدر سخته كه یك دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشی

چقدر سخته كه نزدیك خدا باشی، ولی غرق عدا باشی

رضا صادقی

 

[ پنجشنبه 27 مهر1391 ] [ 6:38 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


عادت...

همین خوبه که عطر تو ، هنوز می پیچه تو دنیا

همین خوبه که تو هستی ،تو این لحظه که من تنهام

مثل رؤیاست که دستاتو ، هنوز میشه نوازش کرد

که میشه توی این بن بست ، دوباره با تو سازش کرد

برام عادت شده اینکه ، تو باشی توی هر لحظم

به این احساس رؤیایی، همیشه عشق می ورزم

هنوزم توی تنهایی ،واسه عشق تو می میرم

تو وقتایی که دلتنگی ،منم بدجور دلگیرم

برام بسه که می تونم ،دوباره پیشه تو باشم

همون لحظه که گم میشم ،تو آغوش تو پیدا شم

برام عادت شده اینکه ،تو باشی توی هر لحظم

به این احساس رؤیایی ،همیشه عشق می ورزم

رضا صادقی

 

[ یکشنبه 23 مهر1391 ] [ 7:18 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


بانوی من...

بده دستاتو به من بانوی من تا باورم شه

توی دستای تو می تونه که روز آخرم شه

تو که از هرچی که داشتی واسه من ساده گذشتی

سرنوشت تلخمو با عشق رویاییت نوشتی

میدونی با تو پرم از عشق دوباره

میدونی بی تو آسمونم نمی باره

دیگه بعد از تو همه حالمو روزم سازم و سوزم معنا نداره

وقتی حتی پیشمی دلم برات پر می زنه

دلو عقلم یکی می شن به سیم آخر می زنه

از تو ممنونم صبوری می کنی خوب و بدم

تازه فهمیدم کی ام واسه چی دنیا اومدم

میدونی با تو پرم از عشق دوباره

میدونی بی تو آسمونم نمی باره

دیگه بعد از تو همه حالمو روزم سازم و سوزم معنا نداره

رضا صادقی

 

[ جمعه 7 مهر1391 ] [ 10:0 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


داشتم فراموشت می کردم...

داشتم فراموشت می کردم اما باز دوباره دیدمت تو غم ها غوطه ور شدم چرا؟


داشتم فراموشت می کردم اما تا صدات رسید به گوشم شکستم بی صدا چرا؟

داشتی می رفتی از خیال من ، خزونی بود بهار من ، دیدم تو رو خزونم جون گرفت

این قلب سرد و ساکتم دوباره با نگاه گرم و بی ریا و عاشقت زبون گرفت

چرا دوباره اومدی صدارو جون دادی گل بهار و زخم دل دوباره تازه شد

شوق نگاه خسته مو دوباره دوختی آخر ستاره حسرتم بی اندازه شد


یا راحتم کن و واسه همیشه این گل و بکن ز ریشه ، از خیال سرد من برو


یا باغبون شو و بهارو باز نشون بده گلارو تو وجود خسته ام برو

رضا صادقی

 

[ پنجشنبه 6 مهر1391 ] [ 6:36 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


فردا با ماست...

یه دل میگه نشو عاشق کس
یه دل میگه میمیرم بی نفس
یه دل میگه برمو و یه دلم میگه خو کن به قفس
یه دل میگه پر رنگ و ریاست
یه دل میگه اینا رویای ماست
یه دل میگه بگمو و یه دلم میگه فردا با ماست
یه دل میگه پر از عشقم هنوز
یه دل میگه که بساز و بسوز
سرکن بی فروغ
خو کن به دروغ
این عمر دو روز

یک بوم دو هوا
خسته ام به خدا
نمیخوام و میخوام بشم از تو جدا
رویایی عزیز تردید و گریز
بی عشق نمیتونم به خدا

سلطان قلبم بی تو سرابم
آلوده ی فکر ناجور و تردید
برگرد و از من عشقی بنا کن
کانون روحم به عشق تو لرزید

رضا صادقی

[ یکشنبه 5 شهریور1391 ] [ 9:23 قبل از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


با اجازه خدا

زندگی دیکته گفت و ما همش غلط پشت غلط

   عشق و نوشتیم با الف نقطه گذاشتیم ته خط

منو از اول همه جا نشوندن آخر کلاس

حالا می گن یه کاری کن،می گن حسابت با خداست

خدا اجازه من دلم ، بسته به زنجیر غمت

نگا نکن به جرم من، نگا بکن به کرمت

خونه ی بی چراغ من ، از تو همیشه روشنه

بخشش چندم توئه ، توبه چندم  منه

تو بهترین رفیقمی نمیشه دل از تو جدا

گمم نکن تو تاریکی ، دستمو ول نکن خدا

خدا اجازه من دلم ، بسته به زنجیر غمت

نگا نکن به جرم من، نگا بکن به کرمت…

رضا صادقی

[ شنبه 4 شهریور1391 ] [ 12:30 بعد از ظهر ] [ sara ] [ آرشیو نظرات ]

 


خدا رو دوست دارم

خدا رو مي خوام نه واسه اينكه ازش چيزي بخوام

خدا رو مي خوام نه واسه مشكل حل وغصه هام

خدارو دوست دارم نه واسه جهنم وبهشت

خدا رو دوست دارم ولي نه واسه زيبا و زشت

خدا رو مي خوام نه واسه خودم كه باشم يا برم

خدا رو مي خوام نه واسه روزاي تلخ اخرم

خدا رو مي خوام نه واسه سكه وسكوي ومقام

خدا رو مي خوام كه فقط تو رو نگه داره برام

خدا رو دوست دارم واسه اينكه تو رو بهم داده

خدا رو دوست دارم چون عاشق بودن و يادم داده

خدا رو دوست دارم چون عاشقا رو خيلي دوست داره

خدا رو دوست دارم چون عاشق وتنها نمي زاره

خدا رو دوست دارم واسه اينكه حواسش با منه

خدا رو دوست دارم اخه هميشه لبخند مي زنه

خدا رو دوست دارم واسه اينكه من وتو با هميم


می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394 ساعت: 1:54 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری

تبلیغات

متن

چت باکس


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

پشتيباني آنلاين

پشتيباني آنلاين

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 43
کل نظرات کل نظرات : 1
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 1

آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 13
بازدید دیروز بازدید دیروز : 36
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 1
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 4
آي پي امروز آي پي امروز : 4
آي پي ديروز آي title=پي ديروز : 12
بازدید هفته بازدید هفته : 508
بازدید ماه بازدید ماه : 947
بازدید سال بازدید سال : 2336
بازدید کلی بازدید کلی : 419807

اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی آی پی : 3.129.63.114
مرورگر مرورگر :
سیستم عامل سیستم عامل :
تاریخ امروز امروز :

درباره ما

سایت رسمی عباس جوادی
سلام دوستان از اینکه به ما سر زدین متشکریم

تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سایت رسمی عباس جوادی و آدرس abbas-javadi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود